خبر هرمزگان- اواسط مهرماه فیلمی از صحنه تصادف دختری با خودروی نیسان وانت در محوطه بیمارستان شهید محمدی بندرعباس در فضای مجازی منتشر شد بعدا معلوم شد دختر مجروح دانشجوی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی است.

این فیلم افکار عمومی را متاثر کرد و با گسترش انتشار آن، مدیر روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان با انتشار خبری ضمن تایید وقوع حادثه مدعی شد: "فیلم منتشر شده مربوط به دو هفته قبل است و دختر که دانشجوی پزشکی و کارآموز بیمارستان شهید محمدی
بوده بلافاصله مورد معاینات و انجام آزمایشها قرار گرفته که خوشبختانه هیچ شکستگی در ناحیه بدن او مشاهده نشد و باحال عمومی خوب از بیمارستان ترخیص شده است و هزینه ای نیز پرداخت نکرده است."
اما پیگیری های طولانی مدت خبر هرمزگان نشان داد اطلاعاتی که توسط رویا جهانگیری (مدیر روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان) آن هم دو هفته پس از حادثه در اختیار رسانه ها قرار گرفته، کاملا اشتباه بوده است.
جزییات این حادثه و آسیب های جدی وارد شده به این دانشجو را از زبان وی مرور می کنیم:
سيده فاطمه موسوی، دانشجوی رشته پزشکی ورودی بهمن ۹۷ علوم پزشکی هرمزگان و اهل شیراز هستم. هشتم مهرماه حوالی ساعت ۱۲:۴۰ که به عنوان کارآموز پزشكی (استاژ) از مرکز بهداشت سورو به بیمارستان شهید محمدی بر می گشتم ناگهان توسط یک نیسان باری در حياط بيمارستان زيرگرفته شدم.
سه ساعت پس از انتقالم به اورژانس، به عنوان بیمار سرپایی با اعلام وضعیت نرمال و بدون صدمه، با وجود اعتراض و درد شدیدی كه داشتم از اورژانس ترخيص شدم و صرفا کلامی به من تاكيد شد در صورت هماچوری (مشاهده خون در ادرار) به بيمارستان باز گردم.
دو روز درد شدید را در حالی که تنها بودم تحمل كردم و سپس به سختی با اولين پرواز به شیراز رفتم. مجدد راديوگرافی و سي تی اسكن و MRI انجام دادم.
سپس به بندرعباس بازگشتم و به دكترشاه حسينی(جراح مغز و اعصاب) و دكتر رضايی(متخصص ارتوپد) كه هر دو از اساتيدم در علوم پزشكی بندرعباس هستند مراجعه کردم و آسيب ها را تشخيص دادند.
گزارش پزشكی قانونی به شرح زير است :
*شکستگی استخوان دنبالچه و خاجی، پارگی مینیسک خارجی و آسیب رباط ال سی ال زانو چپ، پارگی ناکامل کمربند شانه ای چپ، کوفتگی ناحیه فوقانی استخوان نازک نی چپ، جراحت کف دست و انگشت دست راست، تورم هر دو پا و انگشت دست راست، کبودی انگشت دست راست، سیاه شدگی و تورم ران چپ.
من تا ٢٥ آذر گواهی استعلاجی دارم كه با توجه به وضعيتم ممكن است تمديد شود. اما برای اينكه از درس و دانشگاه عقب نيفتم در كلاسها شرکت می كنم و مرخصی نگرفته ام.
به علت آسيب وارده هنوز قادر به نشستن نيستم و به صورت ايستاده در تمام كلاس ها و امتحانات شركت می كنم.
روابط عمومی دانشگاه بعد از دو هفته سكوت و با رسانه ای شدن ماجرا، مدعی پرداخت هزینه های درمانم شد و اعلام کرد "وی هیچگونه صدمه ای ندیده است". حقیقت این است که طبق قانون هزینه بستری دانشجويان علوم پزشكی در بيمارستان آموزشی محل تحصيل، باید
توسط دانشگاه پرداخت شود و نباید هزينه ای دریافت گردد. همچنين در صورتی كه هر بيمار تصادفی توسط اورژانس ١١٥ به بيمارستان منتقل شود تا دو ماه همه هزينه ها رايگان است و اگر به هر دلیلی، بیمار خودش به اورژانس مراجعه کند، در صورتی كه کروکی تصادف را
از سوی نيروی انتظامی به بخش تصادفات بیمارستان تحویل دهد، دریافتی های بیمارستان برگشت داده و پرونده باز هم رایگان می شود.
با وجود این موارد قانونی ، هنگام ترخيص از اورژانس مبلغ ٩٠٠ هزار تومان از من طلب شد اما نپذيرفتم و از پرداخت خودداری کردم.
پس از یک ساعت و نيم پیگیری و تماس های پی در پی با مسئولان دانشگاه بالاخره رايگان ترخيص شدم.
هزينه راديوگرافی و سی تی اسكن و ویزیت پزشك متخصص در شيراز و MRI زانو و شانه که در بيمارستان شهيد محمدی انجام شده را شخصا پرداخت کردم که تصويربرداری اشتباه يا عدم برخورداری تصاوير از وضوح كافی و يا تشخيص اشتباه توسط پزشك در اورژانس شهيدمحمدی علت آن است.
دانشگاه حتی کوچکترین پیگیری در رابطه با وضعیت سلامتی یا تحصیلی من بعد از این حادثه نداشت. با وجود اصرارم، حراست فيلم حادثه را نداد و ۹ روز بعد با حكم قضايی فیلم را تحویل گرفتم.
در این مدت رییس بيمارستان، آموزش دانشكده، معاونت دانشجويی، مدير دانشجويی، مدير آموزشی، روابط عمومی و حراست دانشگاه همگی از همان روز حادثه از تصادف اطلاع داشتند اما در سکوت به سر بردند. حتی رييس دانشكده تا قبل از انتشار فيلم از تصادف اطلاع نداشت.
آیا رسالت روابط عمومی این است که صرفا برای منافع سازمان خود روی حقیقت باید خاک بپاشد؟
اگر فرزند مسوولان با چنین حادثه و یا کمتر از آن مواجه می شد آیا همین رویه بی تفاوتی و کم اهمیتی را دنبال می کردند یا زمین و زمان را به هم می دوختند؟
حتی وقتی به قسمت مدارك پزشكی بيمارستان مراجعه کردم تا پرونده بستری ام را ببینم مسئول مربوطه نه تنها همکاری نکرد بلکه با لحنی تند به من توهین کرد و مدارك را تحویل نداد.
این در حالیست که حق هر بیماری است بداند چه آسيب هایی ديده و چه اقداماتی برایش انجام شده است.
من که دانشجوی پزشكی همین بيمارستان هستم و حتی دسترسی به پرونده بیمار در قاعده کار دانشجوی پزشکی قرار دارد.
این حادثه برای من در ساعت آموزشی و در محيط آموزشی رخ داده و به دليل بی توجهی و کم کاری حراست (نگهبانی بیمارستان) طرف مقابل متواری شده و روند پرونده به مشكل برخورده است.
در این حادثه حراست (نگهبان) با راننده صحبت كرد و بعد از چند دقيقه هم ماشين به راحتي از بيمارستان خارج شد.
اکنون من می توانم از حراستی كه با بی توجهی اش راننده فرار كرد، از روابط عمومی كه صداقت نداشت و خبر اشتباه منتشر كرد و راديولوژيستی كه تصوير بی كيفيت گرفت يا پزشكی كه شاید تشخيص اشتباه داده شكايت كنم اما به حرمت اينكه دانشجوی اين مجموعه هستم کاری نكردم.
همه این ها به کنار، مسوولیت پذیری و عذرخواهی و همدلی هم پیشکش، حداقل كاری كه مي توانند انجام بدهند پرداخت هزينه های درمان است که به دلیل کوتاهی بیمارستان دانشجو شخصا متقبل شده ولی آن را هم انجام ندادند.
رنجنامه این دانشجوی مجروح قابل تامل است و همان گونه که خود نیز اشاره کرده است از زوایای مختلف باید از سوی مراجع قانونی، قضایی و حاکمیتی مورد پیگیری جدی قرار گیرد.
شرح شجاعانه ماجرا سوالاتی را به وجود می آورد که سکوت در برابر آنها موجب فراموشی موضوع نخواهد شد.
این پرسش مطرح است چرا به راحتی خودرو می تواند از درب پشت بيمارستان که در مسیر پاويون دانشجوها و كتابخانه است وارد شود.
اگر ماشينی به دانشجو یا هر عابر پیاده دیگری برخورد کند تا زمانی طولانی حتی کسی مطلع نخواهد شد.
درب ورودی بيمارستان که بايد مانع داشته باشد تا ورود و خروج قابل کنترل باشد، بی ضابطه و آزاد است.
اما بیشترین قصور و کوتاهی را می توان مستقیما متوجه رییس دانشگاه علوم پزشکی و معاونان وی دانست که کوچکترین دلجویی و پیگیری نسبت به این دانشجو و ماجرای رخ داده نداشته اند.
از سوی دیگر این دانشجو به نکته بسیار مهم و قابل تامل دیگری نیز اشاره کرده است و آن روند اشتباه تشخیص و درمان در مهمترین مرکز درمانی_دانشگاهی مرکز استان است.
روند اشتباهی که موجب شده سالانه صدها بیمار با قبول رنج سفر و هزینه های مضاعف راهی یزد و شیراز و تهران شوند تا درمان قابل اطمینانی داشته باشند.
از دیگر موارد مهم در این ماجرای تلخ رویکرد روابط عمومی واطلاع رسانی است.
روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی نیز که با تاخیر دو هفته ای و به دنبال حساسیت های اجتماعی و رسانه ای در صدد واکنش برآمده است چیزی جز خبر نادرست تحویل مردم و رسانه ها نداده است.
این در حالیست که با توجه به پاسخگویی پس از دو هفته، اطلاعات کافی از ماجرا، آسیب های وارد شده به این دانشجو و روند درمان و هزینه های پرداخت شده توسط وی موجود بوده است.
این بی توجهی ها و تحریف آشکار واقعیات، شایسته هیچ نهادی و به ویژه نهاد علمی و دانشگاهی نیست و اگر مردم این گونه پنهان کاری ها و دروغ پردازی های فردی و بخشی را به پای بخش های بزرگ تری از حاکمیت بنویسند جای تعجب ندارد.
تنها راهی که برای ترمیم ذهنیت منفی افکار عمومی وجود دارد، برخورد قاطع با خاطیان و دروغ پردازان در بخش های مختلف این ماجرا و بازنگری در جایگاه حرفه ای افرادی است که جز هزینه سازی های درون مجموعه ای و برون سیستمی دستاوردی نداشته و در آینده نیز می توانند دامنه خسارت های مادی و معنوی را بیشتر کنند.
مسلما این ماجرا آن قدر اهمیت دارد که علاوه بر نهادهای حاکمیتی و نظارتی استان، شخص وزیر بهداشت نیز به آن ورود کند تا علاوه بر تقویت گزینه برخورد با خاطیان در تمام سطوح، امکان برخوردهای احتمالی قهری با این دانشجو پس از افشاگری های شجاعانه اش نیز گرفته شود.
این دانشجو، افکار عمومی و رسانه ها همچنان چشم انتظار خواهند ماند و نتیجه این پرونده را منتشر خواهند کرد....